سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وقتی بلاگرها «حقیقتا» گرد هم می آیند

ارسال شده توسط محمد علی خدادوست در 85/10/28:: 8:19 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی بلاگرها «حقیقتا» گرد هم می آیند

 

امروز گرد هم آیی شخصیت حقیقی و فیزیکی بلاگرها در « اولین همایش مجمع وبلاگ نویسان مسلمان» بود.(در میدان بهارستان و عصر پنچشنبه 28 دی که امروز باشد)

- جالب بود برایم، دیدن چهره تعدادی از وبلاگ نویس ها(تخریب چی دوران، یک قدم تا وصال یار، کوله پشتی، پدر خوانده و...) و چرخانندگان گردونه بلاگ سرور هایی همچون پارسی بلاگ ، بلاگفا ، پرشین بلاگ و آفتابلاگ.(و حسودی کردن کوچولوی بعضی از گردانندگان به بعضی).

- جالب بود برایم دیدن چهره موسسین مجمع وبلاگ نویسان مسلمان؛ و از منتظر القائم خیلی خوشم آمد و از جوان بودن مهدوی تعجب کردم (که البته هر که به جایی رسیده زود شروع کرده و مثلا من که تا الان غل.. نکرده ام بعد از این هم امیدی نمی رود!)

- ثبت نام اینترنتی نکرده بودم ولی ثبت نام حقیقی و حضوری با دادن اطلاعات صحیح!!! و عکس و کپی شناسنامه در پایان جلسه کردیم (من و «جاءالحق و ...»).

- از حاج آقا های وبلاگ نویس کسی نیامده بود( شاید هم با لباس مبدل آمده بودند!؟ نمی دانم. یک حاج آقا البته آمده بود و جوان بود ولی وبلاگ نویس؟ معلوم نشد، پرسیدم «یک آرزو» ست یکی گفت نه)

-صحبت هایی شد و موسسین و تعدادی مهمان صحبت کردند.

                   حرف های منتظر القائم خیلی چسبید.

                   و آقای نیلی مشاور رئیس جمهور که اینگونه برداشت کردم که: این مجمع اگر حرکت لشکر طالوت باشد به سمت جالوت، ازمیان جمع همه طبیعتا همراهِ تا انتها نیستند و از چشمه بیش از یک مشت بر میدارند و جا می مانند ولی شاید در میان آنها که همراهند یک داوودی پیدا بشود و سنگی در فلاخنش بگذارد و بر پیشانی جالوت بزند.

- حالا نمی دانم چه اصراری است (و چه مُد بی خودی است به تقلید از تلویزیون) که مجری برنامه حتما باید شوخ باشد و مزاح کند.

- همه درد ما اخلاقی است و ریشه بد اخلاقی های مان نفس و ول بودن افسارش، اگرچه جامه مذهبی هم پوشیده باشیم و پرده هفت رنگ بر در آویخته باشیم. می شود گفت بحث انحرافی( اگر چه بسیار انتظارش می رفت) بجز یکی دو مورد پیش نیامد. همان هم که پیش آمد از قماش جدل بود که در لسان دین «لعن» شده است. چه کسی است که امروز خودش را بچه مذهبی بداند و حد اقل های این نام را بر خود حمل کند ولی نداند که هجمه ای و هجومی در کار است. نداند که «توطئه» در کار است و سابقه ای دارد به روز «سجده» که عاصی گفت بر این برگزیده ات توطئه خواهم کرد از پیش رو و از پشت سر و از همه جوانب تا جز «قلیلی» شاکر نیابی. نداند که امروز «ابزار» دارد آن «نامرد».

آدم وقتی غمگین می شود که آدامس هایی چون «توهم توطئه» را در دهان کسانی می بیند که نباید. این آدامس های جویده شده را حالا «دیگران» دور انداخته اند و چه مظلومند حامیان حریم حرم که هنوز باید هزار امر مهم تر را رها کنند و جواب کسانی که این آدامس های جویده را دوباره می جوند بدهند.

 

- و آخر اینکه یک جور احساس تلف شدگی و خلا داشتم. شاید به این خاطر که آنچه به دست آورده بودم در مقایسه با آنچه از دست داده بودم کم بود. آخر امروز نشست ماهانه فرهنگ مهدوی ( سخنرانی با عنوان آینده دین و دین آینده) هم بود درست در همین ساعات برگزاری مجمع و ما مجمع را انتخاب کرده بودیم.  

 





بازدید امروز: 184 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 952106
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ